دوران بارداری تا تولد عسل
سلام عسل مامان.مدتی بود که به پیشنهادخاله زهرا و مریم میخواستم برات وبلاگ درست کنم که هم برای همیشه خاطراتت ثبت بشه و هم همه کسانی که عاشقتند همواره در هرساعت شبانه روز ببینندت. انشالله به لطف خدا از دوران بارداری تا بعدها برات تعریف میکنم که با ما چی کردی!همه را دیونه کردی! یادش بخیر! وای چقدر زود گذشت.11 مردا د1389 بود که فهمیدم خدا تورا به ما داده.از همون روز اول حسم هم میگفت پسره. چقدر با بابایی تحمل کردیم که این خبر پیش خودمون باشه .اما دوروز بیشتر نشد و به پدرمادرامون خبردادیم. وای خدا چقدر همه ذوق زده شدند .تازه هنوز نمیدونستند این قدر عسلی!(مامانای مهربون اگه میخواین بد...
نویسنده :
مامان عسل
15:10